سید محمود میرزایی الحسینی؛ شیرین پورابراهیم؛ طیبه فتحی ایرانشاهی
دوره 1، شماره 1 ، شهریور 1401، ، صفحه 1-16
چکیده
بر اساس نظریات لیکاف و جانسون (1980)، استعاره پدیدهای شناختی است که در نظام مفهومی بشر جای دارد و علاوه بر ادبیات در زبان روزمره نیز جاری است؛ اما زبان ادبی خصوصاً شعر بیانی متفاوت از زبان روزمره است. در حقیقت ظرافتهای بیانی شعرا پرده از نوع تفکر و بینش آنان برمیدارد. عنترة بن شداد یکی از شعرای جاهلی و سراینده معلقات است که در کنار ...
بیشتر
بر اساس نظریات لیکاف و جانسون (1980)، استعاره پدیدهای شناختی است که در نظام مفهومی بشر جای دارد و علاوه بر ادبیات در زبان روزمره نیز جاری است؛ اما زبان ادبی خصوصاً شعر بیانی متفاوت از زبان روزمره است. در حقیقت ظرافتهای بیانی شعرا پرده از نوع تفکر و بینش آنان برمیدارد. عنترة بن شداد یکی از شعرای جاهلی و سراینده معلقات است که در کنار مفاهیم پرتکرار دورۀ جاهلی، مفهوم عشق در شعر ایشان جایگاه ویژهای دارد. در این پژوهش تلاش شده است که با رویکرد شناختی و در چارچوب روش توصیفی _تحلیلی به چگونگی مفهومسازی عشق در دیوان عنترة پرداخته شود. به این منظور از میان اشعار وی مفاهیمی که عشق را به ذهن متبادر میکند استخراج و تحلیل میشود. نتایج تحقیق نشان میدهد که استعارههای مفهومی عنتره در حوزۀ عشق متأثر از زندگی دورۀ جاهلی و زندگی شخصی اوست یعنی شاعر با تکیه به همان مبادی تجربی زیستی و محیطی جاهلی عشق را مفهومسازی کرده است و استعارههای مفهومی حوزۀ عشق در شعر وی عبارتاند از عشق متحرک است، عشق مظروف چه اندامی است، عشق امر لذتبخش است، عشق آتش است، عشق قاتل است، عشق نابودی و خواری است، عشق اسارت است. در باب فراق و دوری نیز شاهد استعارههای هجران بیماری و وصال درمان است، فراق قاتل است، وصال بهشت، هجران جهنم است، هستیم.
مهلا آرین پور؛ مریم علینژاد
دوره 1، شماره 1 ، شهریور 1401، ، صفحه 17-43
چکیده
عشق مفهومی انتزاعی است که بسیاری از شعرا و عرفا از عناصر حسی و ملموس بهره بردهاند تا با بیانی استعاری مفاهیم ذهنی خود را درباره آن به مخاطب منتقل نمایند. در پژوهش حاضر، استعاره عشق در چارچوب معناشناسی شناختی با روش توصیفی-تحلیلی بر بنیان نظریه «لیکاف و جانسون» بررسی شده است. مشخصساختن پربسامدترین حوزههای مبدأ کلاناستعاره ...
بیشتر
عشق مفهومی انتزاعی است که بسیاری از شعرا و عرفا از عناصر حسی و ملموس بهره بردهاند تا با بیانی استعاری مفاهیم ذهنی خود را درباره آن به مخاطب منتقل نمایند. در پژوهش حاضر، استعاره عشق در چارچوب معناشناسی شناختی با روش توصیفی-تحلیلی بر بنیان نظریه «لیکاف و جانسون» بررسی شده است. مشخصساختن پربسامدترین حوزههای مبدأ کلاناستعاره «عشق» و خرداستعارههای مرتبط با آن در غزلیات صائب تبریزی، تعیین نگاشتهای استعاری آن و مشخصنمودن وجوه تمایز فکری صائب از دیگر شاعران از اهداف اصلی این مطالعه است. ۲۵۰غزل از غزلیات صائبتبریزی پیکره این پژوهش را شکل میدهد. یافتههای پژوهش که حاصل بررسی ۲۴۹۵ بیت از غزلیات وی است، نشان میدهد که شاعر در ۲۸۹ بیت، از قلمروهای مبدأ عینی و ملموسی برای مفهومسازی استعاری عشق بهرهگرفته است. نتایج حاصل نشان داد که حوزههای مبدأ «آتش»، «درد و بیماری» و «جاندارانگاری» پربسامدترین نامنگاشتها در این پیکره هستند. همچنین در نظام فکری شاعر، ویژگی نابودگری، دشواری و مرارت عشق بیشتر از سایر ویژگیها موردتوجه بودهاست که عیار تفکر انتزاعی شاعر را به تصویر میکشد. صائب گرچه در غزلیاتش در مفهومسازی عشق، تحتتاثیر سنت شعر فارسی از قلمروهای حسی منفی بهره گرفته، اما این امر موجب غلبه بار ارزشی منفی نسبت به عشق در اشعار او نشده، بلکه وجود تعابیر مثبت، عشق را به امری مثبت، تاثیرگذار، مطلوب و سازنده مبدل ساخته است. در پایان این نتیجه حاصل میآید که استخراج و بررسی این نوع استعارهها از هر متنی سبب میشود که درک ما از جهان ذهنی گوینده دقت و عمق یابد.
رسول بازیار؛ محمد مهدی طاهری؛ دکتر احمد امیدعلی
دوره 1، شماره 1 ، شهریور 1401، ، صفحه 76-90
چکیده
(واحدهای واژگانی) در برخی از نظریات زبان شناسی غربی مطرح شده است و این نظریه به عنوان راه حلی منطقی و واقعی برای بسیاری از چالش هایی است که استادان آموزش زبان با آن مواجه هستند. این پژوهش با استفاده از نظریه معروف معنی-متن و تکیه بر واحدهای واژگانی (LEXEME) در صدد ارائه راه حلی مناسب و روشی آسان برای یادگیری مکالمه عربی است. این نظریه را نخستین ...
بیشتر
(واحدهای واژگانی) در برخی از نظریات زبان شناسی غربی مطرح شده است و این نظریه به عنوان راه حلی منطقی و واقعی برای بسیاری از چالش هایی است که استادان آموزش زبان با آن مواجه هستند. این پژوهش با استفاده از نظریه معروف معنی-متن و تکیه بر واحدهای واژگانی (LEXEME) در صدد ارائه راه حلی مناسب و روشی آسان برای یادگیری مکالمه عربی است. این نظریه را نخستین بار ایگور مالچوک مطرح کرد و بدین طریق توانست تا حد زیادی از مانع بزرگی به نام (کلمه) عبور و به مفهوم (معنی-متن) اشاره کند. بر اساس این پژوهش مفهوم واحدهای معنایی(LEXEME) تا حد زیادی در یادگیری و آموزش مکالمه به زبان عربی موثر است. و این مهم از طریق تسلط زبان آموز بر کوچکترین واجدهای معنایی و تشخیص دلالت های فعلی در ترکیب جملات امکان پذیر است. این پژوهش درصدد است تا با استفاده از روشی توصیفی-تحلیلی، با تکیه بر ظرافت های واژگانی-دستوری زبان عربی، ضمن رفع چالش مربوط به وجود معانی متعدد مربوط به فعل واحد، دلالت های معنایی قواعد دستور زبان عربی را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد.
سید ابوالفضل سجادی؛ سحر محبی؛ محمود شهبازی
دوره 1، شماره 1 ، شهریور 1401، ، صفحه 59-75
چکیده
چکیده قرآن گنجینهای از واژگانی است که شناخت جایگاه معنایی آنها از اهمیت ویژهای برخوردار است. معناشناسی واژگان قرآن دانشی است که به بررسی این امر در جریانِ بافت جمله میپردازد و در کشف مقصود قرآن نیز کمک میکند. راهیابی به عمقِ معنای واژگان قرآن، یکی از مطمئنترین روشها در شرح آیات به شمار میرود. یکی از واژگانی که در قرآن کریم ...
بیشتر
چکیده قرآن گنجینهای از واژگانی است که شناخت جایگاه معنایی آنها از اهمیت ویژهای برخوردار است. معناشناسی واژگان قرآن دانشی است که به بررسی این امر در جریانِ بافت جمله میپردازد و در کشف مقصود قرآن نیز کمک میکند. راهیابی به عمقِ معنای واژگان قرآن، یکی از مطمئنترین روشها در شرح آیات به شمار میرود. یکی از واژگانی که در قرآن کریم در شبکههای معنایی متفاوتی به کار رفته، واژه «قضی» است. بررسی معنای واژه قضا در قرآن، مورد تأکید این پژوهش است؛ چرا که معناشناسی واژگان قرآن از منظر معناشناختی آن، از جمله مباحثی بوده که کمتر بدان توجه شده است. باید گفت که این واژه با حفظ معنای لغوی و اصطلاحی با بسیاری از مفاهیم دینی ارتباط معنایی پیدا میکند. در این جستار برآنیم با توجّه به ساختار معنایی آیات قرآن، به بررسی معانی این واژه پرداخته و شبکههای معنایی متعدد آن را از دیدگاه معناشناسی مورد واکاوی قرار دهیم. بررسی و تحلیل معناشناسانه واژه «قضا» نشان میدهد که سیر معنایی این واژه با توجه به بافت معنایی آیات قرآن، معانی متعددی چون سفارش کردن، خبر دادن، انجام دادن، به پایان رساندن، جدا کردن و... است که هر یک از این موارد در اصل به همان هسته معنای لغوی این واژه بر میگردند که فیصله دادن و تمام کردن است.
حسن مقیاسی؛ سمیرا فراهانی
دوره 1، شماره 1 ، شهریور 1401، ، صفحه 91-107
چکیده
یکی از نکاتی که در ترجمۀ متون ادبی بایستی بدان توجه شود کارکرد ظرافتهای بلاغی است که موجب تأثیرگذاری بر خواننده و رسایی معنا میشود. از آنجا که ادیب با برگزیدن زبان ادبی اغراضی را دنبال میکند؛ از اینرو در ترجمۀ متون علاوه بر رعایت اصول ترجمه و برگزیدن بیان متناسب با زبان مقصد، بایستی ظرافتهای به کار رفته در زبان مبدأ در ترجمه ...
بیشتر
یکی از نکاتی که در ترجمۀ متون ادبی بایستی بدان توجه شود کارکرد ظرافتهای بلاغی است که موجب تأثیرگذاری بر خواننده و رسایی معنا میشود. از آنجا که ادیب با برگزیدن زبان ادبی اغراضی را دنبال میکند؛ از اینرو در ترجمۀ متون علاوه بر رعایت اصول ترجمه و برگزیدن بیان متناسب با زبان مقصد، بایستی ظرافتهای به کار رفته در زبان مبدأ در ترجمه لحاظ شود. از جمله متونی که صنایع بیانی در آن به گونهای دلنشین و هدفمند تجسم یافته، قرآن کریم است. در میان صنایع بلاغی، کنایه یکی از ظریفترین صنایعی است که در بسیاری از آیات الهی نمود بارزی دارد. در پژوهش حاضر به روش توصیفی-تحلیلی پس از بررسی عملکرد برخی مترجمان در ترجمه آیات کنایی جزء سیام قرآن، میزان توانمندی و دقت هر یک از مترجمان در دریافت معنای کنایی و انتقال آن به زبان مقصد ارزیابی میگردد. نگاهی به ترجمههای قرآن گویای این حقیقت است که مترجمان در برخی موارد به معانی کنایی آیات به درستی دست نیافته و در ترجمههای خود، معنای تحت-اللفظی و یا خود واژه عربی را به کار بردهاند که در این حالت، ترجمه آنان به ترجمه معنایی گرایش پیدا کرده است؛ از اینرو در ترجمههای بررسی شده در خصوص کنایههای قرآن کریم نمیتوان ترجمهای را معرفی کرد که تمامی کنایههای مورد بحث در این پژوهش را به درستی ترجمه کرده باشد. در واقع مترجمان در ترجمه آیات کنایی تقریبا یکسان عمل نموده و در بعضی موارد به بار کنایی آیات بیتوجهی کرده و به ذکر معنای اصلی واژگان اکتفا نمودهاند.